شنبه، آذر ۲۵، ۱۳۸۵

مشترک مورد نظر

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد
مشترک مورد نظر مدتی ست که در دسترس نیست
پیغامهایم در میانه راه دود می شوند و به هوا می روند
و
گوشی همراهم آتش می گیرد
از هرم نفسهایم
فشار بالا می رود
دهان و بینی ام پر از خون می شود
و بینشم ققنوس وار در خاکسترش بال بال می زند
مشترک مورد نظر بالا می رود
بالا
بالا
من دنبال نردبانی برای صعود
پاهایم در باتلاق واژه ها
اما ققنوس پرواز می کند
***
صدایم پشت نفسها به گل نشسته
من با "آوای سکوت" سخن می گویم
از مشترک مورد نظر
سوسوکنان
سیگنال می رسد
پی نوشت یک. "آوای سکوت" را از ساقی وام گرفته ام که عنوان دفتر شعر اوست
پی نوشت دو. هنوز نرسیده ام درست و حسابی این شعر رو ویرایش کنم. خودم هم روی بعضی از کلماتش مشکل دارم

۶ نظر:

ناشناس گفت...

ای ول

ناشناس گفت...

مشترک مورد نظر رو ولش کن.خودت چطوری؟

مهران گفت...

مشترک مورد نظر رو نمیشه ول کرد
مثل اینکه بگی نفس کشیدن رو بی خیال خودت چطوری؟

ناشناس گفت...

می بینم که شما هم زدید تو خط سیگنال!

مهران گفت...

دیگه کی زده تو خط سیگنال؟

ناشناس گفت...

خیلی مخلصم مهران. من امیرم به یاد میاری؟