شنبه، بهمن ۲۱، ۱۳۸۵

حالا نوبت توست

میگه واسه به دست اوردنت همه کار کرده، حتی خودش رو کشته که یه وقت تو نری. اما حالا رسم رفاقت و عشق حکم می کنه که تو هم واسه از دست ندادنش اگه لازمه همین کار رو بکنی
هیچیه هیچی هم که نباشه هفت سال باید بری تو کما تا بعدش چی پیش بیاد. اما باید یادت باشه یه وقت نفس کشیدن فراموشت نشه
پی نوشت 1.به قول رفیق مطربمون:می ترسم از دستم بری، کاری ازم بر نمیاد
پی نوشت2. ایضا از همون رفیق مطربمون: شکایت رو شکایت رو شکایت، از اینجا شاکیم تا بی نهایت

۴ نظر:

ناشناس گفت...

چند تا سوال فلسفی دارم که نمی پرسم

ناشناس گفت...

باز آمدم از پيش آن يار آمدم

ناشناس گفت...

آخه کسی به خاطر نر بودن یکی دیگه که خودش رو نمیکشه

مهران گفت...

به خاطر چی بودن حامد جان؟